سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ذره ای از تکبّر به درون دل کسی راه نیافت، مگر آنکه به همان اندازه از خردش کم شد؛ اندک باشد یا بسیار . [امام باقر علیه السلام]
خلیج همیشه فارس
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ای کسانی که به کربلا وارد شدید

یا نازلین بکربلاء هل عندکم .......... خبرٌ بقتلانا و ما اعلامها
ما حال جثة میتٍ فی أرضکم .......... بقیت ثلاثاً لا یُزار مقامها

{ای کسانی که به کربلا وارد گشته اید آیا خبری از کشته های ما دارید و در چه حالی می باشند}
{چگونه است حال آن جسدی که در زمین شما سه روز بدون هیچ زائر باقی ماند}
*** *** ***
بالله هل رُفعت جنازته و هل .......... صلى صلاة المیتین إمامها
بالله هل واریتموها بالثرى .......... و هل استقرت باللحود رِمامها
یا جسمهُ انتفض التراب و عانقت .......... أطیافه روحی فأنت سلامها
لو تنحنی نفسی لجسمٍ عُفِّرت .......... أوصالهُ فتعفَّرت آلامُها

{شما را به خدا ایا جنازه اش از روی خاک برداشته شد وایا امامی بر او نماز خواند}
{شما را به خدا ایا او را به خاک سپردید و ایا استخوانهای خورد شده اش در قبر قرار گرفت}
{ جسم او خاک را کنار زد ودربر گرفت نور او جانم را که همانا تو ارامش ان هستی}
{ای کاش خم شود جان من برای جسمی که پاره پاره های آن درخاک غلطید پس دردهای من هم خاک آلوده گردد }
*** *** ***
یا نازلین بکربلاء هل عندکم .......... خبرٌ بقتلانا و ما اعلامها
ما حال جثة میتٍ فی أرضکم .......... بقیت ثلاثاً لا یُزار مقامها

{ای کسانی که به کربلا وارد گشته اید آیا خبری از کشته های ما دارید و در چه حالی می باشند}
{چگونه است حال آن جسدی که در زمین شما سه روز بدون هیچ زائر باقی ماند}
*** *** ***
نفسی علیهِ تضم أوجاع الأسى .......... ملئ الزمان حبیبها و غرامها
و الآن عاد على التراب مُبضعاً .......... و علیهِ تحتدم الخطوبُ عِظامها
أبکی و هل أبکی لصدرٍ رضّهُ .......... خیل العدا وجثت علی ضرامها
أبکی على الجسم العفیر و لم یعُد .......... إلا لترتسم الشجون تمامها

{جانم را درد های غم او پر نموده که همیشه با من است چون او محبوب و عشق من است}
{واکنون برخاک افتاده و قطعه قطعه گردیده است در حالیکه سنگین ترین مصائب بر او وارد گردیده}
{گریه می کنم و آیا گریه کنم بر سینه ای که اسبهای دشمن آن را لگدمال نمود وگرد وغبارش بر من نشست}
{گریه می کنم بر آن جسمی که بر روی خاک خشکیده شد و بدان نقشی از تمام مصیبتها مجسم گردید}
*** *** ***
یا نازلین بکربلاء هل عندکم .. خبرٌ بقتلانا و ما اعلامها
ما حال جثة میتٍ فی أرضکم .. بقیت ثلاثاً لا یُزار مقامها


{ای کسانی که به کربلا وارد گشته اید آیا خبری از کشته های ما دارید و در چه حالی می باشند}
{چگونه است حال آن جسدی که در زمین شما سه روز بدون هیچ زائر باقی ماند}
*** *** ***
بأبی الذی لم تنفرج قسماته .. إلا و زینب فی الریاح قوامها
قالت أیا هذا الذی أنا أرتجیه .. و لأنت مجمع همّتی و نظامها
و لأنت ناموس الإباء و نسمةٌ .. عـُلویةٌ رفّت لها أعلامُها
أفدیک أنت على التراب موزَّعٌ .. و علیک تختبط الخیول لِئامُها

{قسم به آن کسی که صورت او منجلی نشد مگر اینکه زینب در آن طوفان آنچنان استواری نمود}
{گفت (زینب) ای کسی که من به تو امید دارم و تو تمام همّت من و نظم آن هستی}
{و همانا تو سِرنگهدار سربلندی و کرامت هستی و نسیمی بلند هستی که پرچم آن را به اهتزاز در می آوری}
{به فدایت شوم در آن حالتی که بر روی خاک پاره پاره شده ای و بر تو اسبهای بد طینت دشمن می تازند }
*** *** ***
یا نازلین بکربلاء هل عندکم .. خبرٌ بقتلانا و ما اعلامها
ما حال جثة میتٍ فی أرضکم .. بقیت ثلاثاً لا یُزار مقامها

{ای کسانی که به کربلا وارد گشته اید آیا خبری از کشته های ما دارید و در چه حالی می باشند}
{چگونه است حال آن جسدی که در زمین شما سه روز بدون هیچ زائر باقی ماند}
*** *** ***
أنا أسمع التکسیر أضلعنا التی .. کُسِرت و أوجهنا یسیل حِمامها
و إذا إنبرى سهمٌ لقلبک صدهُ .. قلبی فثلَّث مهجتی ظـُلّامها
قـُم للنساء و للصغار تصونها .. بإباک یُحفظ یا حسین ذِمامها
قـُم کُفَّ عنها طـُغمةً وبلیةً .. نقمت و أنت بک ارتوى إسلامها

{من صدای شکسته شدن پهلوهایمان که شکسته شد را می شنوم در حالیکه تب صورتهایمان را فرا گرفته بود}
{و اگر تیری قلب تو را نشانه گرفته بود قلب من جلوی آن را گرفت که تیر سه شعبه به قلب من زدند ظالمین}
{برخیز که از زنان وکودکان محافظت کنی که با ممانعت تو است ای حسین که حرمت آنها محفوظ می ماند}
{برخیز و از آنها دور کن جماعت و بلایی را که زجر وعذاب بر اهل بیت وارد می نماید در حالیکه اسلام به خون توجان تازه گرفت و سیراب شد}
*** *** ***
یا نازلین بکربلاء هل عندکم .. خبرٌ بقتلانا و ما اعلامها
ما حال جثة میتٍ فی أرضکم .. بقیت ثلاثاً لا یُزار مقامها

{ای کسانی که به کربلا وارد گشته اید آیا خبری از کشته های ما دارید و در چه حالی می باشند}
{چگونه است حال آن جسدی که در زمین شما سه روز بدون هیچ زائر باقی ماند}

شاعر: شیخ عبد الهادی مخوضر



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین زنده بودی ( پنج شنبه 91/9/23 :: ساعت 11:31 عصر )
»» امام علی (ع) از نگاه دیگران

اشاره   :

حضرت علی (ع ) شخصیتی بزرگ و بی بدیل است که در طول تاریخ همواره مورد مدح و ستایش بزرگان قرار گرفته و حتی کسانیکه به امامت علی (ع ) باور ندارند نیز او را درنوع خود یگانه و بی نظیر می دانند; مطلبی که پیش رو دارید نمونه ای است از گفتار اندیشمندان غیر  مسلمانان درباره علی (ع    )

جبران خلیل جبران  

  « جبران خلیل جبران » که از علمای بزرگ مسیحیت مرد هنر و صاحب ذوق بدیعی است لب به ستایش علی گشوده و چنین می گوید : « به عقیده من علی بن ابیطالب (پس از پیامبر) نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش همه فضائل کامل بودن را در قوم خویش دمید و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آنرا نشنیده بودند و در بین تاریکی های جاهلیت از روش روشن او متحیر ماندند; پس کسی که طریق علی را پسندید به فطرت سلیم بازگشت و آنکه از باب خصومت وارد شد جاهیلت را ترجیح داد  .

جبران معتقد بود که : « دو طایفه شیفته روش علی بودند یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان باذوق علی بن ابیطالب شهید عظمت خویش گشت او از دنیا رفت در حالیکه نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آنها (ایران ) برخاسته این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند  . »

جبران اضافه می کند که : « علی (ع ) مانند پیغمبران درگذشت مقام و شان او در بصیرت و بینایی چون پیغمبران مختص شهر بلد قوم زمان و مکان نبوده و شخصیتی بین المللی داشت   . »

جبران همیشه نام علی (ع ) را در مجالس خاص و عام به زبان می آورد تعظیم می کرد و می گفت علی از جهان رفت درحالیکه هنوز رسالتش را به کمال تبلیغ نکرده بود  .

شبلی شمیل  

  « شبلی شمیل » دانشمندی است که در سال 1335 هجری درگذشت وی شاگرد برجسته مکتب داروین بود و نخستین کسی است که نظریه « قوه » را در شرق منتشر کرد سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردی الهی بود به انکار مقدسات و جهان ماورا طبیعت برخاست وتا لحظه مرگ از مکتب مادیگری پیروی نمود  .

وی با اصراری که در انکار توحید داشت در برابر شخصیت علی ( ع ) سرتعظیم فرود آورده و در مورد او چنین می گوید : « امام و پیشوای انسانها علی بن ابیطالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که با اصل خود « پیامبر ( ص ) » مطابق است هرگز اهل شرق و غرب سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است  . »

میخائیل نعیمه

 

 

« میخائیل نعیمه » که از دانشمندان مسیحی است در مقدمه ای که بر کتاب « صوت العداله الانسانیه » نوشته درباره حضرت علی (ع ) چنین می گوید : « پهلوانی امام (ع ) تنها در میدان جنگ نبود بلکه او در روشن بینی پاکدلی بلاغت سحر بیان اخلاق فاضله شور ایمان بلندی همت یاری ستمدیدگان و ناامیدان متابعت حق و راستی و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگرچه مدت زیادی از حضور او گذشته اما هرگاه بخواهیم بنیاد زندگی نیکو و سعادتمندی را بگذاریم باید به روش او رجوع کرده و دستور و نقشه را از او بگیریم . »

جرج جرداق

« جرج جرداق » مسیحی نویسنده معروف لبنانی در کتاب « صوت العداله الانسانیه » درباره علی ( ع ) چنین می نویسد : ای دنیا چه می شد اگر همه نیروهایت را در هم می فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن عقل قلب زبان و شمشیر نمودار می کردی »

کارلایل

« کارلایل » فیلسوف انگلیسی هر گاه به نام علی (ع ) می رسید بزرگی علی چنان او را به وجد می آورد و نیروی عظمت آن حضرت چنان تحریکش می کرد که از بحث علمی بیرون می شد و بی اختیار شروع به مدیحه سرایی او می کرد او درباره علی چنین می گوید : « ما نمی توانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم زیرا هر چه خوبی هست که ما آن را دوست داریم همه در علی جمع است . او جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود از بشر شجاعتر اما شجاعتش آمیخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.

پیش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند فرمود : اگر زنده ماندم خود می دانم چه کنم و اگر درگذشتم اختیار با شماست اگر می خواهید او را قصاص کنید یک ضربت بیشتر به او نزنید و اگر عفو کنید به تقوی نزدیکتر است . »

لامنس

« لامنس » یک کشیش بلژیکی است که در زبان عربی و تاریخ عرب مهارت داشت . او درباره علی (ع ) می گوید : « برای عظمت علی این بس که تمام اخبار و تواریخ علمی اسلامی از او سرچشمه می گیرد. او حافظه و قوه شگفت انگیزی داشت . علمای اسلام از مخالف و موافق از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علی مستند دارند چه گفتار او حجیت قطعی داشت او باب مدینه علم بود و با روح کلی پیوستگی تام داشت . »

مادام دیالافوا

« مادام دیالافوا » در مقام تعریف حضرت علی (ع ) چنین می نویسد : « احترام علی (ع ) در نزد شیعه به منتهی درجه است و حقا هم باید این طور باشد زیرا این مرد بزرگ علاوه بر جنگها و فداکاریهایی که برای پیشرفت اسلام کرد در دانش فضائل عدالت و صفات نیک بی نظیر بود و نسلی پاک و مقدس نیزاز خود باقی گذارد. فرزندانش نیز از او پیروی کردند و برای پیشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند. علی (ع ) کسی است که در قضاوت به منتها درجه عدالت رفتار می کرد و در اجرای قوانین الهی اصرار و پافشاری داشت . علی کسی است که اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود او کسی است که تهدید و نویدش قطعی بود. »

« مادام دیالافوا » در ادامه این بحث می گوید : « چشمان من گریه کنید اشکهای خود را با آه و ناله من مخلوط نمایید و برای اولاد پیامبر که مظلومانه شهید شدند عزاداری کنید. »

پطروشفسکی

« پطروشفسکی » استاد دانشگاه لنینگراد می گوید : « علی (ع ) تا سرحد شور و عشق پای بند دین صادق و راستگو بود.... و مقام صفات اولیاالله در وجودش جمع بود. »

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین زنده بودی ( پنج شنبه 91/9/23 :: ساعت 11:23 عصر )
»» آرمان های امین ریحانی بنیانگذار نثرشاعرانه عربی

تحلیل

آرمان های امین ریحانی

 در مقدمه ی تاریخ سوریه(النکبات)

                                                               حسین زنده بودی

 

 مقدمه:

            مشکلات جامعه ی عرب دغدغه ی عمیق فکری امین ریحانی است . دستیابی به وحدت ملی از راه تسامح و مدارای دینی و برابری و آزادی همه ی انسان ها و رسیدن به جامعه ی آرمانی و آینده ی روشن و تابناک از اهم آرمان های امین است که در تمام آثارش متبلور است و در این نوشته، گوشه ای از آنها را در مقدمه ی« تاریخ سوریه» بررسی می کنیم ومصادیقی از وصیت نامه نیز برای تبیین مطلب مضاف می گردد.

 

                                                              

 تسامح دینی –وحدت قومی و فرهنگی 

 

         امین ریحانی یکی از دو شاعرمهجری است که به عنوان پایه گذاران فکر تسامح دینی در شعر عربی به شمار می روند و نفر دیگر خلیل جبران است -هرچند منهج فکر مختلف دارند- و الیاس فرحات و  دیگران دنباله رو این دو تن هستند که البته این گزینه را تنها راه حل اتحاد جهان عرب می دانند با توجه به شناختی که به آنها دارند کما اینکه امروزه شاهد عدم اتحاد در جهان عرب می باشیم و دین نیز نتوانسته است قلب های آنها را با هم مالوف کند چنانکه یک دولت جعلی صهیون خون برادران آنها را در خانه ی خودشان هر روز می مکد و اعراب حتی جرات اعتراض به چنین ظلمی هم ندارند چه برسد که در عمل بخواهند ریشه ی این جرثومه را فطع نمایند و از این نظر می توان بر اعتراض طوقان بر افرادی مثل امین که می گوید اشاره ای به فلسطین نکرده اند، این نکته را افزود که ضعف این قوم را در کانال غیرت دینی می دیدند و لذا مسئله ی قومیت را مطرح کردند.

         در مقدمه اشاره دارد که بیایید با هم تفاهم داشته باشیم و در تعهد یکدیگر بکوشیم بیایید در راه وطن بلکه در راه زندگی با هم متحد شویم  )اذن تعالوا نتفاهم،فنتالف،فنتضامن،فنتّحد فی سبیل الوطن بل فی سبیل الحیاه) . این ایده به شکل بارزی در وصیت نامه، دیده می شود :(ان الوحده العربیه الموسسه علی القومیه لا علی الدین هی وحده مقدسه فاوصیکم بها) ویا در جای دیگر از همین وصیت     می گوید  :   (و اعلموا اخیراَ و تاکدوا ان فی الدوله العربیه الکبری ستضمحل اخیراَ العصبیات الدینیه و الطافئیه کلها و سیقوم مقامها فی الوطن عصبیه الجنس و اللغه و الثقافه) و دامنه ی وطن را در کشور خاص نمی جوید بلکه همه مردم دور یا نزدیک را در دهکده ی جهانی خود که تصویر می کند ،می گنجاند:(انّ خیرحبّ الوطن،الحب الذی یشمل الاوطان الاخری ،فنحسن الظن و الثقه بجیراننا الاقارب و الاباعد- و کلنا علی هذه الکره الارضیه جیران و اخوان- و نبتغی لهم ما نبتغیه لوطننا الخاص و لانفسنا )

 

 

  آزادی وبرابری

 

          تا کی شما می خواهید تاریخ را تنها به خاطر نازیدن به اجداد فرسوده ی گذشته مطالعه کنید و این هم اجداد من و شما ؛ مگر ما چه تمدن پویایی در گذشته داریم که می خواهید آن را یاد آور بشوید. اجداد ما اگر قوی بودند، افرادی ظالمند و اگر ضعیف بودند، در رقبه ی بندگی دیگران بودند:( و من هم الاجداد،اجدادی و اجدادکم؟/القوی منهم کان ظالماَ،والضعیف کان مستعبداَ) وهمین ضعیف بودن را در وصیت نامه اش عامل عدم پیشرفت ملت ها می داند:انسان تا زمانی که بندگی دیگران می کند، به والاترین درجات پیشرفت نمی رسد در حالیکه خدا اورا آزاد آفریده است  و یا تا زمانی که نصف دنیا بنده و نصف دیگرش آزاد باشند ترقی امکان پذیر نیست:(لا تبلغ الانسانیّه اعلی درجات الرقی و العطف مازال نصفها حرّاَ و نصفها مستعبداَ) و هیچ امتی مستحق آزادی و قدرت داشتن نیست  جز آنکه ریشه ی بندگی و مستضعف شدن در تمام عالم کنده شود:(الامه القویه الحره لا تستحق حرّیتها و قوّتها ما زال فی العالم اممُ مستضعفه مقیده)

 

 

تامل و غور در تاریخ

 

       امین معتقد است که مطالعه ی تاریخ همواره باید با تامل و اندیشه ی عمیق ، همراه باشد و معیار نباید بر اساس هوی و هوس و اغراض بی ارزش باشد ؛باید غور و عمق تاریخ را وارسی کرد و به ظاهرو سطح آن نباید مشغول شد: (اقراوا التاریخ منزّهین عن الاغراض، مجرّدین من الاهوا/اقراوا التاریخ لتدرکوا اللّبّ فیه،فتنسوا اذ ذاک قریضه و قوافیه/اقراوا التاریخ متفهّمین روحه و روح ابطاله،فتودّون اذ ذاک ان تنسوا الماضی)

     قرآن کریم می فرماید: «لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب»

                                                                                 قسمتی از آیه111/یوسف

     این نکته در ادبیات داستانی و مطالعه ی تاریخ خودمان نیز موکّد است ؛ آنجا که مولانا می فرماید:

            « ای برادر، قصه چون پیمانه است      معنی اندر وی، بسان دانه است

             دانه ی   معنی بگیرد   مرد عقل       ننگرد  پیمانه را   گر گشت نقل»

 

      تمامی شاهنامه ی فردوسی و تاریخ بیهقی ،غور و تامل خواننده را در تاریخ گذشتگان، آفریننده ی آینه ی عبرتی در مقابل است.متاسفانه چنان که شاهدیم طیفی از افراد در کشور ما نیز به استخوانهای مجهول گذشتگان می نازند بدون آنکه از آن عبرت گیرند و در حالی که باید ندای امین خودمان؛ یعنی خاقانی را بشنوند که:

    «مست است زمین زیرا خورده است به جای می /    در کاس سرهرمزخون دل نوشروان

     بس پند  که  بود  آنگه  در تاج  سرش  پیدا  /   صد پند نواست اکنون درمغزسرش پنهان»

                                                                                            دیوان خاقانی/ص359

 

 واقع گرایی و نوآوری

 

       وی چه در مقدمه النکبات یا خلاصه تاریخ سوریه و چه در اشعار منثورش روحیه ی تاکید برواقع گرایی و نوآوری دارد: ( تعالوا نکتب صفحه جدیده فی تاریخ هذه البلاد) دارای اندیشه مصلحانه و تاملات عمیق است به عبارت دیگر وی پیش از آنکه چهره ی شاخص ادبی شناخته شود به عنوان اندیشمندی روشنفکر و مصلحی انقلابی شناخته می شود.

       او می گوید: من در عرصه ی زندگی آن چیزهایی را می بینم که دیده نمی شوند و از صداهای نزدیک ،همواره صداهای دوردست را می شنوم. (ریحانیات-ص273)

        نو آوری، خصیصه بارز زندگی امین است؛ هم در آفرینش اشعار منثور در ادبیات عرب و هم از این حیث که وی به دنبال تحول و دگرگونی زندگی عرب است .بازمانده ی مردگان برای خودشان مناسب بوده است ونباید ما این ناخن ها را برای خود مقدس جلوه دهیم. ما باید مثل اروپایی ها، خود، ناخن محکم داشته باشیم تا خالق اثر بر ادیم خاک شویم.

       امین در عین حال که اشاره به نوآوری دارد در جایی(کتاب بذور للزارعین-ص27) در سوی دوم تیغش،بر اصالت قومی تاکید می کند و حتی آن را شرط بقای ملت ها می داند.

 

 

 امیدواری و اصلاح فراگیر

 

          امین ،شخصی امیدوار و خوشبین است؛- بر خلاف شعرای دیگر مهجر که اوضاع بد جامعه ی عرب و مضاف بر آن سختی غربت روح آنها را آزرده می کرد- وی چشم به افق ها ی روشن داردو امیدوار است که صفحه ی جدیدی در تاریخ این بلاد گشوده شود چنانکه همین روحیه از وی در شعر زنبق الزاویه و الی جبران هم دیده می شود البته وی در بیان با کمک گرفتن از شیوه ی تصویرپردازی عناصر خیالی در طبیعت، امور را مصوّر می سازد که در این مقدمه بنابر ماهیت آن کمتر از این شیوه بهره  جسته است در الریحانیات، می گوید: «انا للطبیعه و انا الیه راجعون»

 ازآرمان های امین اصلاح فراگیر در جامعه ی عربی است که در این مقدمه بر اصلاح فکر و عقیده ی عربی تاکید نموده است

                                            *       *        *

 

 نتیجه گیری

 

      به طور کلی امین مصلحی آزاداندیش و آرمان گرا است که همواره به دنیایی عاری از هرگونه فساد و پلیدی می اندیشد و تاریخ برای او درس عبرت است نه نازیدن به گذشتگان و همین افکار ریحانی است که در عرب او را به عنوان فیلسوف می شناسند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین زنده بودی ( پنج شنبه 91/9/23 :: ساعت 11:20 عصر )
»» مرثیه ی فراق

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین زنده بودی ( جمعه 90/10/30 :: ساعت 9:36 صبح )


»» مرثیه ی فراق

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین زنده بودی ( جمعه 90/10/30 :: ساعت 9:35 صبح )


   1   2   3   4   5      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ای کسانی که به کربلا وارد شدید
امام علی (ع) از نگاه دیگران
آرمان های امین ریحانی بنیانگذار نثرشاعرانه عربی
مرثیه ی فراق
مرثیه ی فراق
مرثیه ی فراق
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 16
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 20241
» درباره من

خلیج همیشه فارس

» آرشیو مطالب
تیر 1389
تیر 89
شهریور 89
آبان 89
اردیبهشت 90
دی 90

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب