سفارش تبلیغ
صبا ویژن
براى کسى که دو دیده‏اش بیناست ، بامداد ، روشن و هویداست . [نهج البلاغه]
خلیج همیشه فارس
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ابن عربی-ص3

ابن عربی سالها پس از این دیدار و هنگامی که بخشی از فتوحات مکیة را   می‌نوشته است، بار دیگر ابن رشد را به یاد می‌آورد. وی پس از انتقاد شدید از   «سخنگویان در حکمت‌» که به درگاه پادشاهان و والیان نادان پناه می‌برند و حتی اینان آنان را تحقیر می‌کنند، از حکیمانی که به شناخت خدا از راه «فیض الهی اختصاصی‌» و خارج از آموختن درس معمولی، معتقدند و عقل را از لحاظ فکر و نظر در این راه ناتوان می‌بینند، به نیکی یاد می‌کند و می‌نویسد: «من از یکی از بزرگان ایشان که شنیده بود آنچه را خداوند از شناخت خود، بی‌نظر و خواندن، بلکه از راه خلوتی که با خدا داشته‌ام، بر من گشوده بود، در حالی که من اهل طلب [آموزش نظری‌] نبوده‌ام، شنیدم که می‌گفت‌: سپاس خدای را که در زمانی هستم که در آن کسی را دیدم که خداوند رحمتش را نصیب وی کرده و از نزد خود به وی دانش آموخته است‌»(الفتوحات، 1/325


ابن عربی در مراحل سلوک و آموزش و اجتهاد عرفانی خود از شیوخ نامدار عصر خود بهره گرفته و زمانی را در خدمت آنان گذرانده است‌. وی احوال و مقامات این شیوخ را در جاهای پراکنده از فتوحات وصف می‌کند و نیز در دو نوشته? خود رساله? روح القدس فی محاسبة النفس و الدرة الفاخرة اوصاف ایشان و روابط خود را با آنان تصویر می‌کند. در رساله? روح القدس از 54 تن از شیوخی که با ایشان دیدار کرده است، نام می‌برد.

سفرها

ابن عربی تا سن 30 سالگی (590ق‌/1194م‌) در اشبیلیه به سر برد و در این میان به شهرهای دیگر اسپانیا سفر می‌کرد. در اشبیلیه وی با چند تن از شیوخ زمان خود، از جمله ابویحیی صنهاجی ضریر، صالح بربری، ابوعبدالله شرفی و ابوالحجاج شُبَربُلی دیدار داشته است‌. وی می‌گوید با این 4 تن که از بزرگان ملامیه (ملامتیه‌) بوده‌اند، الفت و همنشینی و دوستی نزدیک داشته است‌. ابن عربی به ایشان در الدرة الفاخرة پرداخته است (الفتوحات، 1/206). وی از «ملامتیان‌» سخت ستایش می‌کند و ایشان را مردانی می‌نامد که در ولایت به بالاترین درجات آن رسیده‌اند و بالاتر از درجه? ایشان تنها درجه? پیامبری است‌.در جای دیگری در باره? ملامتیان می‌گوید که اگر مقام و منزلت ایشان نزد خدا بر انسانها آشکار می‌شد، آدمیان آنان را به جای خدایان می‌گرفتند.ابن عربی در 590ق اندلس را ترک گفت و به شمال آفریقا سفر کرد. در آن سال وی را در تلمسان می‌یابیم که در آنجا پیامبر(ص‌) را در خواب می‌بیند.در همان سال وی به تونس می‌رود و در آنجا با ابومحمد عبدالعزیز بن ابوبکر بن قرشی مهدوی (د 621ق‌/1224م‌) آشنا می‌شود که از آن پس دوست نزدیک وی بوده است‌. ابن عربی بعدها خطبه? کتاب فتوحات خود را به وی اهدا می‌کند و در 600ق‌/1203م، در مکه، رسالة روح القدس را به نام وی می‌نویسد و نیز نوشتن کتاب انشاء الدوائر، را در 598ق در تونس، در خانه? وی آغاز می‌کند (الفتوحات، 1/9، 98، 120، روح القدس، 19).

در 591ق ابن عربی در شهر فاس بوده است (الفتوحات، 4/220، 541). در 592ق به اشبیلیه بازگشته و در آنجا به سر برده است (همان، 1/32). در 593ق در فاس با عبدالله بن استاذ موروری دیدار کرده است‌. ابن عربی از وی با عنوان «قطب المتوکلین‌» یاد می‌کند و او را یکی از اولیاء «اهل الله‌» می‌داند (همان، 4/76، 1/666). در 594ق نیز ابن عربی در فاس بوده و خداوند در آنجا «خاتم محمدی‌» را به وی شناسانده و علامت او را به ابن عربی نشان داده است، ولی نام او را نمی‌آورد (همان، 3/514، 4/549). در 595 ق ابن عربی در شهر المریه‌1 در اندلس بوده و در رمضان آن سال کتاب مواقع النجوم را در 11 روز نوشته بوده است که به گفته? خودش آن را در پی یک فرمان الهی نوشته و آن کتاب «خواننده را از استاد بی‌نیاز می‌کند، بلکه استاد نیازمند آن است‌». وی در همین سال در شهر غرناطه بوده و با شیخ خود ابومحمد عبدالله شکار دیدار داشته است (همان، 1/187). نیز در همین سال ابن عربی را در زادگاهش مرسیه می‌یابیم (همان، 1/708). وی در 597ق در مراکش بوده و در محرم آن سال به «مقام القربة» رسیده بوده است (همان، 2/260-261) و در همان سال به او الهام شده بوده است که به سوی «مشرق‌» روانه شود (همان، 2/436). در 598ق ابن عربی در تونس بوده و در خانه? عبدالعزیز مهدوی به سر می‌برده است (همان، 1/98). در همین سال وی با ابوعبدالله ابن جنید قَبَرفیقی (از نواحی رُنده در جنوب اندلس‌) که از شیوخ طائفه و معتزلی مذهب بوده است، دیدار کرده و با وی مباحثاتی داشته و سرانجام او را از نظریه? «خلق افعال از سوی انسانها» منصرف کرده بوده است (همان، 2/182، 3/45)؛ وی همچنین در همان سال در بیت‌المقدس بوده و از آنجا پیاده روانه? مکه گردیده است (همو، روح القدس، 92-93) و پس از رمضان همان سال وارد مکه شده و به خدمت شیخ مکین‌الدین ابوشجاع زاهر بن رستم بن ابی الرجاء اصفهانی رسیده و شیفته? دختر وی به نام «نظام‌» و ملقب به «عین الشمس‌» شده است و بعدها دیوان اشعار خود ترجمان الاشواق را به نام و برای او سروده است (نک: ترجمان الاشواق، 7 به بعد). ابن عربی تا 600ق در مکه به سر برده است‌. در 601ق، وی را در موصل می‌یابیم که با مردی به نام مهذب ثابت عنتر حلوی که مدعی معارضه با قرآن بوده برخورد داشته است‌.علی بن عبدالله بن جامع، شیخ ابن عربی در همان شهر «خرقة خضر» را به او پوشانده بوده است (همان، 1/187). ابن عربی، چنانکه خود می‌گوید: در مکه، روح مجسم محمد پسر هارون‌الرشید خلیفه? عباسی را در هنگام طواف کعبه دیده و با وی سخن گفته است‌. بعضی از یاران ابن عربی نیز در مکه نزد وی احیاءالعلوم غزالی را می‌خوانده‌اند (همان، 4/12). در همین سال ابن عربی را در بغداد می‌یابیم که در آنجا برای نخستین بار رساله? روح القدس را در حضور جمعی از علما می‌خواند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین زنده بودی ( یادداشت ثابت - یکشنبه 91/5/2 :: ساعت 1:10 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ای کسانی که به کربلا وارد شدید
امام علی (ع) از نگاه دیگران
آرمان های امین ریحانی بنیانگذار نثرشاعرانه عربی
مرثیه ی فراق
مرثیه ی فراق
مرثیه ی فراق
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 13
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 20238
» درباره من

خلیج همیشه فارس

» آرشیو مطالب
تیر 1389
تیر 89
شهریور 89
آبان 89
اردیبهشت 90
دی 90

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب