یا نازلین بکربلاء هل عندکم .......... خبرٌ بقتلانا و ما اعلامها
ما حال جثة میتٍ فی أرضکم .......... بقیت ثلاثاً لا یُزار مقامها
{ای کسانی که به کربلا وارد گشته اید آیا خبری از کشته های ما دارید و در چه حالی می باشند}
{چگونه است حال آن جسدی که در زمین شما سه روز بدون هیچ زائر باقی ماند}
*** *** ***
بالله هل رُفعت جنازته و هل .......... صلى صلاة المیتین إمامها
بالله هل واریتموها بالثرى .......... و هل استقرت باللحود رِمامها
یا جسمهُ انتفض التراب و عانقت .......... أطیافه روحی فأنت سلامها
لو تنحنی نفسی لجسمٍ عُفِّرت .......... أوصالهُ فتعفَّرت آلامُها
{شما را به خدا ایا جنازه اش از روی خاک برداشته شد وایا امامی بر او نماز خواند}
{شما را به خدا ایا او را به خاک سپردید و ایا استخوانهای خورد شده اش در قبر قرار گرفت}
{ جسم او خاک را کنار زد ودربر گرفت نور او جانم را که همانا تو ارامش ان هستی}
{ای کاش خم شود جان من برای جسمی که پاره پاره های آن درخاک غلطید پس دردهای من هم خاک آلوده گردد }
*** *** ***
یا نازلین بکربلاء هل عندکم .......... خبرٌ بقتلانا و ما اعلامها
ما حال جثة میتٍ فی أرضکم .......... بقیت ثلاثاً لا یُزار مقامها
{ای کسانی که به کربلا وارد گشته اید آیا خبری از کشته های ما دارید و در چه حالی می باشند}
{چگونه است حال آن جسدی که در زمین شما سه روز بدون هیچ زائر باقی ماند}
*** *** ***
نفسی علیهِ تضم أوجاع الأسى .......... ملئ الزمان حبیبها و غرامها
و الآن عاد على التراب مُبضعاً .......... و علیهِ تحتدم الخطوبُ عِظامها
أبکی و هل أبکی لصدرٍ رضّهُ .......... خیل العدا وجثت علی ضرامها
أبکی على الجسم العفیر و لم یعُد .......... إلا لترتسم الشجون تمامها
{جانم را درد های غم او پر نموده که همیشه با من است چون او محبوب و عشق من است}
{واکنون برخاک افتاده و قطعه قطعه گردیده است در حالیکه سنگین ترین مصائب بر او وارد گردیده}
{گریه می کنم و آیا گریه کنم بر سینه ای که اسبهای دشمن آن را لگدمال نمود وگرد وغبارش بر من نشست}
{گریه می کنم بر آن جسمی که بر روی خاک خشکیده شد و بدان نقشی از تمام مصیبتها مجسم گردید}
*** *** ***
یا نازلین بکربلاء هل عندکم .. خبرٌ بقتلانا و ما اعلامها
ما حال جثة میتٍ فی أرضکم .. بقیت ثلاثاً لا یُزار مقامها
{ای کسانی که به کربلا وارد گشته اید آیا خبری از کشته های ما دارید و در چه حالی می باشند}
{چگونه است حال آن جسدی که در زمین شما سه روز بدون هیچ زائر باقی ماند}
*** *** ***
بأبی الذی لم تنفرج قسماته .. إلا و زینب فی الریاح قوامها
قالت أیا هذا الذی أنا أرتجیه .. و لأنت مجمع همّتی و نظامها
و لأنت ناموس الإباء و نسمةٌ .. عـُلویةٌ رفّت لها أعلامُها
أفدیک أنت على التراب موزَّعٌ .. و علیک تختبط الخیول لِئامُها
{قسم به آن کسی که صورت او منجلی نشد مگر اینکه زینب در آن طوفان آنچنان استواری نمود}
{گفت (زینب) ای کسی که من به تو امید دارم و تو تمام همّت من و نظم آن هستی}
{و همانا تو سِرنگهدار سربلندی و کرامت هستی و نسیمی بلند هستی که پرچم آن را به اهتزاز در می آوری}
{به فدایت شوم در آن حالتی که بر روی خاک پاره پاره شده ای و بر تو اسبهای بد طینت دشمن می تازند }
*** *** ***
یا نازلین بکربلاء هل عندکم .. خبرٌ بقتلانا و ما اعلامها
ما حال جثة میتٍ فی أرضکم .. بقیت ثلاثاً لا یُزار مقامها
{ای کسانی که به کربلا وارد گشته اید آیا خبری از کشته های ما دارید و در چه حالی می باشند}
{چگونه است حال آن جسدی که در زمین شما سه روز بدون هیچ زائر باقی ماند}
*** *** ***
أنا أسمع التکسیر أضلعنا التی .. کُسِرت و أوجهنا یسیل حِمامها
و إذا إنبرى سهمٌ لقلبک صدهُ .. قلبی فثلَّث مهجتی ظـُلّامها
قـُم للنساء و للصغار تصونها .. بإباک یُحفظ یا حسین ذِمامها
قـُم کُفَّ عنها طـُغمةً وبلیةً .. نقمت و أنت بک ارتوى إسلامها
{من صدای شکسته شدن پهلوهایمان که شکسته شد را می شنوم در حالیکه تب صورتهایمان را فرا گرفته بود}
{و اگر تیری قلب تو را نشانه گرفته بود قلب من جلوی آن را گرفت که تیر سه شعبه به قلب من زدند ظالمین}
{برخیز که از زنان وکودکان محافظت کنی که با ممانعت تو است ای حسین که حرمت آنها محفوظ می ماند}
{برخیز و از آنها دور کن جماعت و بلایی را که زجر وعذاب بر اهل بیت وارد می نماید در حالیکه اسلام به خون توجان تازه گرفت و سیراب شد}
*** *** ***
یا نازلین بکربلاء هل عندکم .. خبرٌ بقتلانا و ما اعلامها
ما حال جثة میتٍ فی أرضکم .. بقیت ثلاثاً لا یُزار مقامها
{ای کسانی که به کربلا وارد گشته اید آیا خبری از کشته های ما دارید و در چه حالی می باشند}
{چگونه است حال آن جسدی که در زمین شما سه روز بدون هیچ زائر باقی ماند}
شاعر: شیخ عبد الهادی مخوضر